شوکران

شوکران

ادبیات ایرن و جهان (بعد تو شال عزاست بر گردن شعرهای من)

منوي اصلي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 26
بازدید هفته : 76
بازدید ماه : 128
بازدید کل : 13993
تعداد مطالب : 96
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



بدون اعتراض باقیست

 

 

خاطراتی مبهم از انتقادهای موسیقیایی و موسیقی انتقادی:بدون اعتراض باقیست

چند جاده باید پیموده شود
تا فردی را انسان بشمار بیآوریم؟
چند خمپاره باید بر سرمان ببارد
تا این سلاحها را برای همیشه ممنوع کنیم؟
چند سال افراد باید زندکنند؟

تا اجازه آزاد بودن داشته باشند؟

آنچه در بالا خواندید بخشی از یکی از مشهورترین ترانه های   ((باب دیلن))  است که به تقریب در تمام اعتراض ها و مبارزه های مدنی دههء60 آمریکا و برای آزادی و رسیدن به حقوق مدنی مورد استفاده قرار گرفته است.
با وجود شهرت باب دیلن به یکی از بزرگترین موزیسین های معترض اما باید دانست که خواستگاه   موسیقی اعتراض اروپاست. در سالهای پس از جنگ جهانی دوم موسیقی اعتراض اروپا با پیدا شدن    :پینک فلوید:  در زیرزمین های لندن آغاز شد و با ترانه های جاودانی چون دیوار   به اوج خود رسید

دیوار عصیانی بود به سیستم آموزشی و تربیتی و شیوه های برخورد با جوانان آرزومند آن  روز اروپا که کودکان سالهای جنگ بودند. تاثیر این ترانه تا آنجا بود که در دههء80 فیلمی هم با اقتباس از روی این ترانه ساخته شد.
در همان سالها گروه  "بیت" هم به دنیای موسیقی اعتراض وارد شد. در بیشتر جامعه ها موسیقی اعتراضی   چهارچوب خاص خود را دارد حتی یک سبک موسیقی شناخته شده و برای سوژه هایی  چون    تبعیض نژادی   آزادی های مدنی   حقوق زنان   جنگ و... بکار میرود و الگوهای اعتراضی مطرح می سازد.
موسیقی اعتراض را شاخه ای از موسیقی اجتمائی میدانند که ریشه در درخواستها     باورها   و آرزوهای گروهی از همان جامعه دارد.
اکنون پس از گذشت 5دهه از پیدایش موسیقی اعتراض به پخترسیده و جایگاه خودش را میان مردم و حتی سیاستمداران پیدا کرده است.
در ایران اما با داستان دیگری روبرو هستیم. تا پیش از مشروطه موسیقی تنها شامل دو گونه بود که یا در بزم های دربار و بزرگان هنر و ادب شنیده میشد و یا در مراسم مردم کوچه بازار مانند عروسی و .... آنزمان موسیی اعتراض البته از اساس پا به دنیا نگذاشته بود.

انقلاب مشروطه موسیقی را هم مانند هنرهای دیگر دگرگون کرد و شاید بتوان عارف قزوینی را پدر موسیقی اعتراضی ایران دانست. تصنیف هایی که از دردهای مردم آن روزگار سخن میگفت
مانند تصنیف  "از خون جوانان وطن لاله دمیده"   نمونهء روشنی از کارهای اعتراضی اوست که حتی  برای نسل امروز ایران هم آشناست.
این موسیقی البته پس از مشروطه دوام چندانی نیاورد و چند دهه سکوت را تجربه کرد تا دوباره با ترانه های اعتراضی دهه های 40 و 50 اما این بار در قالب موسیقی پاپ شنیده شد.


ازجمله ترانه های مطرح آن روزها میتوان به ترانه    "جمعه"  زنده یا د فرهاد که بازسازی یک رویداد سیاسی بود تا ترانهء یار دبستانی من   زنده یاد فریدن فروغی که از دردهای مشترک مردم سخن میگفت اشاره کرد. پس از انقلاب هم چون مردم انقلاب را پیروز میدیدند موسیقی اعتراضی کم رنگ و بیشتر در قالب حماسی ترانه ها نمود پیدا کرد سرودهایی چون  "بهمن خونین جاویدان"و... که مناسبت جو انقلابی و حال خوش مردم بود. اندکی بعدتر جنگ آغاز شد و پس از آن هم موسیقی در مقام شورآفرینی و روحیه دادن به رزمندگان برآمد

پس از چند سال سکوت دوباره اکنون نسل تازه ای از موسیقی اعتراضی نوینی پا به عرصه گذاشت. این نسل گاه در فقالب ساز و نوای سنتی و ایرانی مینوازد و گاه به طبل رپ فارسی میکوبد. و منتقدان پر و پا قرصی دارد که آنرا  "شلخته"  "بی هدف"  بی برنامه"   و "دور از متن مردم  می دانند"  به باور آنها این موسیقی بسیار ضعیف عمل کرده است.

گروهی هم میگویند که موسیقی زیر زمینی ایران دیگر مانند ابتدای کار خود هدفهای اصلاحی ندارد و تبدیل به یک موسیقی "سخیف"  و "مبتذل" شده که هیچ هدفی جز سرگرمی ندارد و ترانه های آن هم نه تنها بدون مفهوم است که جامعه را نیز به سوی لاقیدی سوق می دهد.

 البته در این اوضاع انی هم بودند که پرچم دار این سبک موسیقی شدند و باید اقرار کرد که چند قدم هم از دیگران پیش افتاده اند انی مانند  " محسن نامجو"   و شاهین نجفی" کیوسک" و .... که البته اکنون به خارج نشینی و دور شدن از جامعه ایران و یک سره دم زدن از اعتراض متهم هستند.
 حالا کار این گونه موسیقی زیر زمینی به جایی رسیده که گروهی این سبک را بی مایه میدانند
و میگویند( چون موسیقی اعتراضی اصولی در ایران وجود ندارد افراد بیشتر به شخصیت خواننده و گرایشهای شخصی او توجه میکنند تا نوع کار و موسیقی اش و کار به آنجا میرسد که یکی را از خود و دیگری را بر خود میدانند. برخی دیگر هم باور دارند که (((اگر این اتفاق الان در دنیای موسیقی ایران در حال افتادن است علتش چیزی نیست جز کمبود موسیقی منسجم و معترض که خواسته های راستین مردم و به خصصوص جوانان و  قشر تحصیل کرده را نشان دهد.

 ابته در این میان همه بی انسجامی و تعلیق البته چیز مسلمی هم وجود دارد و آن اینکه با وجود التهاباتی گاه و بیگاه که به شکلهای انتقادی در بستر معادله های اجتماعی_سیاسی ایران روی داده موسیقی ایرانی در هرگوه و شکلی که هست زیر زمین یا روی زمین در بیان نگره های اعتراضی لاز مقولاتی چون سینما عقب افتاده است.
موسیقی اعتراض المانهای تعریف شده ای دارد و نزدیک به نیم سده است که آزمونهای دشواری را پشت سر گذاشته و دیگر نمیتوان از آن مفهومی با لبه های نامشخص ارائه کرد.  براین اساس اگر بنا باشد جریان اعتراضی که از دههء60 میلادی همواره آویخته به موسیقی بوده و در ابتدای این مقال نمونه هایی از آن هم آمد را ملاک ارزیابی وضع موجود موسیقی اعتراضی در ایران قرار دهیم. پیامد آن نتایج درخشانی نخواهد بود.

 

حقیقت این است که با خاموشی فرهاد و صدای او که اوای اعتراضی سه نسل از مردمان این سرزمین بود. موسیقی اعتراض به سبک ایرانی هم به مرز سکوت افتاده آنچه امروز بعنوان موسیقی اعتراض شنیده میشود و اصرار به اثبات روح ناآرام و معترض خود دارد صداهای خفیفی است که هیچ نشانی از عصیان مدنی  با خود ندارد. موسیقی اعتراض ایران آرام آرام دارد به خاطره بدل میشود خاطره و دیگر هیچ.
باقی و دیگر هیچ. شاید همان سکوت
بعلت ضیق وقت باز با عجله تایپ کردم و فرصت برای ویرایش نشد. امیدوارم دوستان خواننده از غلطهای تایپی حقیر دلخور نباشند   با تشکر



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: مهران یزدانی تاريخ: شنبه 19 فروردين 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

من با تاب من با تب خانه ای در طرف دیگر شب ساخته ام. من دراین خانه به گمنامی نمناک علف نزدیکم و صدای ظلمت را وقتی از برگی می ریزد. و صدای سرفهء روشنی از پشت درخت عطسهء آب از هر رخنهء سنگ چکچک چاچله از سقف بهار و صدای صاف باز و بسته شدن پنجرهء تنهایی. و صدای پاک پوست انداختن مبهم عشق متراکم شدن ذوق پریدن در بال و ترک خوردن خوداری روح تپش قلب شب آدینه شیههء پاک حقیقت از دور و صدای کفش ایمان را در کوچهء عشق و صدای باران را روی پلک تر ع ش ق من به آغاز زمین نزدیکم آشنا هستم با سرنوشت تر آب عادت سبز درخت روح من در جهت تازهء اشیا جاریست

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to nasimshomal.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com